بـ ران ــا

بهترین صبحانه

سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۰۰ ق.ظ

بهترین صبحانه

( شهید عزت الله حسین زاده ) صبح زود به بچه های چادر فرماندهی گفت که بچه ها امروز کسی صبحانه نگیرد. صبحانه امروز را خودم تهیه می کنم. همه بچه های دیگر گروهان صبحانه خودشان را گرفته و به چادرها رفته بودند. مدتی سپری شد ولی از صبحانه خبری نشد. او را در محیط اردوگاه مشغول قدم زدن یافته، گفتم که امروز قرار بود صبحانه را فرمانده محترم به ما بدهد. خنده ای کرد و گفت: عجله نکنید وسایل را آماده کنید تا صبحانه را بیاورم. لحظاتی بعد او را دیدم که مشغول جمع کردن نان و پنیرهای اضافی دور ریخته شده دیگر بچه ها بود!  همه را به چادر آورده و گفت سفره را بیاندازید. این هم صبحانه ای که وعده داده بودم، به نظر شما خدا راضی است ما این نعمتها و کمکهای مردمی را اسراف کنیم؟ بچه ها با شرمندگی مشغول خوردن بهترین صبحانه طول عمرشان شدند. او که فرمانده دلها بود سر انجام مهمان رزق همیشگی حضرت دوست شد.

----------------------------

اسراف ممنوع

نظرات  (۶)

++ داشت
خدا قوت
کم پیدایید؟!
پاسخ:
سلام

عاقبت شما بخیر

کمتر میام فضای نت
شهادت را که به بهانه و آرزو نمی دهند...
کاش ما را هم شهید کنند!
ناب ترین لبخند دنیا لبخند شهداست...
السلام علی الحسین

وعلی علی بن الحسین

وعلی اولادالحسین

وعلی اصحاب الحسین...التماس دعا
۱۰ آبان ۹۳ ، ۱۶:۲۹ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
اینجوری بودن دیگه!

مخصوصا الان ک محرمه و نذری زیاد
اسراف بیشتر میشه!
طرف شیش تا غذا دستشه باز میبینه ی جا نذری میدن میره توصف وا میسه!!
اینا احتمالا فریز میکنن واس ماه بعدشون!
یکی نیس بگه نذری و غذای امام حسن واس تبرکشه ن جم کردن آذوقه واس ماهای بعد..!!

خدا بهمون بینش بده!
التماس دعا
تو را نیز عاشورایی است ...
قافله ی عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند:
"کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ اَرضٍ کربلا ..."
این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند
و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.
....... و تو
ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون
در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه ی بشریت، پای به سیاره ی زمین نهاده ای،
نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه ی خون توست
و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک ازپای اراده ات بگشایی و از خود و دل بستگی هایش
هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکانِ ولایت ملحق شوی
و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله ی سال شصت و یکم هجری برسانی
و در رکاب امام عشق به شهادت رسی ...

"برگرفته از کتاب فتح خون...شهید سید مرتضی آوینی"

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی