نامه حسین زمان
گفتند که در زمان واقعه کربلا زنِ حبیب بن مظاهر از در خانه وارد شد و چادر خود را به روی حبیب پرت کرد و گفت بیا چادر به سر کن.
حبیب با لحنی ارام گفت چه شده است زن
زن گفت: نوه رسول خدا به نینوا آمده آنوقت تو اینجا نشسته ای
حبیب به زن گفت ارام باش من هم بار خود را بسته ام و مولایم حسین به من نامه نوشته و به خاطر موقعیت کوفه کمی تامل میکنم تا کسی متوجه نشود.
حبیب از خانه خارج شد و به سمت بازار رفت و در راه بازار مسلم ابن اوسجه را دید.
مسلم گفت حبیب اینجا چه میکنی؟
حبیب گفت آمدم کمی رنگ مو بخرم
مسلم با تعجب گفت رنگ مو برای چه سرِ پیری و معرکه گیری
حبیب آرام مسلم را به کناری برد و نامه حسین بن علی را نشانش داد و گفت رنگ مو میخرم تا اینکه به کربلا رسیدم و بچه های قافله حسین، من را دیدند خوشحال شوند و بگویند مردی جوان به کمک آمده
........................
رفقا اول متن نامه اینگونه بوده
بسم ا...
من الغریب الی الحبیب
و بیائید اینگونه فکر کنیم
امام زمان هم به تک تک ما نامه نوشته و اول متن نامه اینگونه باشد
بسم ا...
من الغریب الی حبیب
و اینکه هر کداممان چگونه ایشان را یاری میکنیم؟
البته این یاری برای خودِ ماست تا ایشان.
مثل زمان حضرت سیدالشهدا صلوات الله علیه
ایشان در طول مسیر به دیگران گفتند بیا تا برویم و در خود کربلا بارها فریاد زدند و گفتند هل من ناصر ینصرنی.
کجای کاریم رفقا ...
در زمره یاران حسینیم یا مقابل حسین.
مطالب خوب و ارزنده ای دارید...
میدونید چه مزاجی دارید؟! اگه تمایل به دونستنش دارید در "آزمون مزاج سنجی" وب ما شرکت کنید...
در "نمایشگاه اقتصاد مقاومتی" منتظر حضور پر مهرتان هستیم...
http://eghtesadmoghavematy.blog.ir
وب شخصی:
www.darichehentezar.blog.ir
در صورت تمایل به تبادل لینک با هر کدام از وب های مذکور در نظرات اعلام فرمایید...
التماس دعا