قدم چهارم
صبر عبارت است از ثبات و اطمینان نفس چنان که خواجه نصیرالدین طوسى(ره) صبر را معرفى مىکند به: نگهدارى نفس از بیتابى نزد مکروه. بنابراین صابر کسى است که صبر ملکه او باشد. یعنى نفسش در بلایا و مصایب مضطرب نگشته و در حوادث و شداید مقاوم باشد به نحوى که سینهاش از آن تنگ نشده و اظهار گله و شکایت پیش خلق ننماید.. قدم چهارم خودسازی یاران امام زمان "صبـــر" است ، صبر در تمامی امور ..
نکته اول:
صبر یا بر نعمت است یا بر نقمت
توضیح اینکه آنچه در این دنیا براى انسان است یا موافق باطبع و خواسته اوست و یا مطابق میل او نیست.
آنچه که مطابق میل اوست دو چیز است: یکى ثروت و جاه و مقام و صحت و امنیت و....
صبر بر این نعمات به این است که طاغى و یاغى و مغرور نشده و خدا را از یاد نبرد و گردنکشى نکند. همچنانکه حقتعالى در وصف این قسم افراد فرمود: ان الانسان لیطغى ان رآه استغنى؛(2) جمعى از اصحاب پیغمبر چون از فقر رهایى یافتند، گفتند: خدا ما را بر فقر و محنت امتحان کرد و ما صبر کردیم و به رفاه و نعمت آزمود پس قدرت صبر بر آن نداریم.(3)
حق به این گروه هشدار داده فرمود: «یا ایها الذین آمنوا لاتلهکم اموالکم و لااولادکم عن ذکر اللّه؛(4) اى کسانى که ایمان آورده اید مبادا مال و اولاد شما را به سبب فراموشى یاد خدا هلاک کند.»
طغیان نکردن بنده در برابر خداوند به این است که بنده به خود بفهماند که این اموال و نعمتها در نزد او عاریه اند و به زودى از او پس گرفته مىشوند. بنابراین باید که بر بندگان خدا فخر نفروشد، تکبر نکند، حقوق الهى خود اعم از خمس و زکات و انفاق را ادا کند، از مستمندان دستگیرى کند و کسى را با مال و مقام خود نیازارد. صبر بر این امور از جمله دشوارترین مراتب صبر است.
دیگرى معصیت است و گناه از این جهت موافق با میل و نفس است که قوا و نیروهاى نفس بیشتر تمایل به بدى و شرارت دارند و این نیروها اگر تحت کنترل عقل قرار نگیرند انسان را به گمراهى و هلاکت هدایت مىکنند.
پس صبر بر معصیت به این است که همه آن چیزهایى را که نفس به آنها مایل است و در شرع اسلام گناه مىباشد را باید کنار بگذارد و قادر باشد با بهرهگیرى از نیروى عقل جلو خود را از ورود در معاصى اعم از گناهان قلبى و قالبى بگیرد. و به این جهت صبر بر معصیتهایى که در فرد ملکه شده و به آنها خو کرده بسیار مشکلتر از صبر بر معصیتهاى دیگر است.
اما آنچه که موافق طبع انسان نیست دو چیز است که صبر بر آنهادر روایات و آیات بسیار تأکید شده است.
اول:
معصیات اعم از فقر و گرسنگى و ترس، ضرر و زیان و نقص در اموال و اولاد، خداوند در سوره بقره به این مصیبات اشاره کرده و صابران را به رحمت و غفران خود بشارت داده است. «ولنبلونکم بشىء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا للّه و انا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمه و اولئک هم المهتدون؛(5) و شما را می آزمائیم به چیزى از ترس و گرسنگى و نقص در مالها و جانها و ثمرات و بشارت باد صابران را آنانکه چون مصیبتى به آنها رسید گفتند: ما براى خدائیم و همانا به سوى او باز مىگردیم بر آنها درودهایى از پروردگار و رحمت اوست و آنان هدایت یافته شدگانند.
دوم:
طاعات و عبادات و دشواری اش به این جهت است که مخالفت با نفس است به دو جهت یکى آنکه انجام اینگونه امور براى نفس دشوار است و دیگر آنکه آدمى طالب قهر و غلبه است و ذلت و پیشانى برخاک گذاشتن و بندگى و اطاعت دیگرى را کردن برایش دشوار است و آنچه بر او دشوارتر است آنکه باید نیتش را هم براى حق تعالى خالص کند. بنابراین بر صبر بر طاعات و عبادات در روایات بسیار تأکید شده و منظورشان نیز همین است.
جمعى از عرفا چون حضرت امام خمینى صبر را با این تعریف و مراتب از مقامات متوسطین دانستهاند: زیرا سالک تا زمانى که مصیبت و طاعت را کراهت و سختى براى خود ببیند به مقامات عالیه سلوک نرسیده است. عارف آن است که مصیبات را از جانب حقتعالى نعمت و بلایا را رحمت ببیند.
نکته دوم:
خداوند در قرآن ده پاداش براى صابران نام برده است که همه نشان از بزرگى و عظمت مقام ایشان نزد حقتعالى است:
1. خداوند در همه حال با صابران است و آنان را در همه وقت چه در امور دنیوى و چه اخروى یارى مىدهد.
«استعینوا بالصبر و الصلاة انّ اللّه مع الصابرین»؛(6) لفظ مع در آیه نشان از همراهى حق با صابر در همه موارد مذکور است.
2. خداوند صابران را دوست دارد و به عبارت دیگر ایشان محبوب خداوند هستند. «و اللّه یحب الصابرین»(7)
3. حقتعالى براى صابران مغفرت و اجر بزرگى در نظر گرفته است. «الا الذین صبروا و عملوا الصالحات اولئک لهم مغفرة و اجر کریم»(8)
4. عاقبت نیکو در روز قیامت. «سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبى الدار.»(9)
5. رستگارى براى اهل صبر. «انى جزیتهم الیوم بما صبروا انّهم هم الفائزون.»(10)
6 و 7. غرفه هایى در بهشت و همچنین سلام و تحیت پروردگار بر اهل صبر. «اولئک یجزون الغرفة بما صبروا و یلقّون فیها تحیّة و سلاماً»(11)
8. خداوند مىفرماید:صابران را دو بار اجر مىدهیم. «اولئک یؤتون اجرهم مرّتین بما صبروا».(12)
9. خداوند صاحبان صبر را صاحبان عزمى قوى معرفى مىکند. «واصبر على ما اصابک انّ ذلک من عزم الامور.»(13)
10. خداوند صابران را بى حساب اجر مىدهد. «انما یوفّى الصابرون اجرهم بغیر حساب.»(14)
نکته سوم:
همچنانکه در نکته اول گفته شد، صبر در صابر ملکهاى است که نفس را از جزع و بیتابى نگه مىدارد، بر اساس آنچه بزرگان اخلاق فرموده اند، اظهار شکایت و گله پیش خلق کراهت داشته و نزد خالق محذوریتى ندارد. طبق نص قرآن حضرت ایوب پس از تحمل درد و رنجهاى بسیار به حقتعالى عرض مىکند: «انّى مسّنى الضرّوانت ارحم الراحمین.»(15)
نکته چهارم:
غیر از آنچه درباره صبر بر امور یاد شده گفته شد، براى سالک در حال سلوک توجه به چند نکته در باب صبر و استقامت ضرورى است. اول آنکه ممکن است در حین سلوک، به کرامتى نرسد و مکاشفه اى برایش روى ندهد وظیفه اش در این موقعیت آن است که از راه بدر نرود و سلوک را نیمه کاره رها نکند. هر چند پیش از این گفته شد سالکى اگر براى رسیدن به مکاشفه و کرامت مىخواهد سلوک کند، بهتر است در این راه وارد نشود بى شک اگر کسى با نیت رسیدن به کرامات سلوک کند و کرامتى نبیند سلوک را رها خواهد کرد.
دوم آنکه در این راه ناملایمات و سختىها و آزارهاى جسمى و روحى براى سالک بسیار است. وظیفه او این است که استقامت ورزیده و خارهاى طریق را تحمّل کند و آنها را در راه محبوب و جان بخرد. چه بسا حقتعالى اراده کرده او را همچون آهن محکم و استوار سازد که با طوفان ناملایمات روزگار خسته و ناامید نشود و حق را رها نکند.
در ره منزل لیلى که خطرهاست در آن***شرط اول قدم آن است که مجنون باشى
حضرت امام خمینى(ره) مىفرمایند:
«نفسى که داراى ثبات باشد، از ناملایمات روحى از حوصله بیرون نرود و در مقابل ناگوارها پا برجا بایستد و از طمأنینه و ثبات او کاسته نگردد...طمأنینه و ثبات قدم است که انسان را در مقابل حزب شیطان نگهدارى مىکند و بر لشکرهاى جهل و شیطنت غلبه مىدهد...ثبات قدم نگذارد اخلاق و اطوار اجانب و منافقین در انسان رخنه کند و انسان را نگذارد دستخوش حوادث شود. انسان با ثبات و طمأنینه نفس، خود یک ملت واحده است که اگر سیلهاى اخلاق زشت و بى دینى تمام مردم را ببرد، او چون کوهى آهنین در مقابل همه چیز ایستادگى کند و از تنهایى وحشت نکند. انسان باثبات و طمأنینه مىتواند تمام وظایف فردى و اجتماعى را انجام دهد و در هیچ مرحله از زندگى مادى و روحانى براى او لغزش و خطایى دست ندهد...دلى که نورانى به معرفت حق شده باشد مجارى امور را به قدرت او مىداند...چنین قلبى اضطراب و شتابزدگى و بى قرارى ندارد.»(16)
------------
پىنوشتها:
1. طوسى، خواجه نصیر الدین، اوصاف الاشراف، فرهنگ و ارشاد اسلامى، فصل 5، باب 3، ص 59.
2. سوره علق، آیات 6 و 7.
3. نراقى، ملا احمد، معراج السعادة، ص 817.
4. سوره منافقون، آیه 9.
5. سوره بقره، آیات 155 و 156 و 157.
6. سوره بقره،آیه 153.
7. سوره آل عمران،آیه 146.
8. سوره هود،آیه 11.
9. سوره رعد، آیه 24.
10. سوره مؤمنون، آیه 111.
11. سوره فرقان، آیه 75.
12. سوره قصص،آیه 54.
13. سوره لقمان،آیه 17.
14. سوره زمر، آیه 100.
15. سوره ص، آیه 41.
16. امام خمینى شرح حدیث جنود عقل و جهل، دفتر نشر آثار امام 1380، ص 359 تا 363.
مطالب مرتبط:
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=9447